علت وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج چیست و چگونه این وابستگی را کاهش دهیم؟
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۵۳۹۴۶
وابستگی دختر به خانواده بعد ازدواج
تبعات وابستگی زنان به خانواده پس از ازدواج وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج باعث بروز سردی بین روابط زن و شوهر و کاهش صمیمت بعد از ازدواج خواهد شد. در این مطلب از بیتوته شما را با علل این وابستگی و راههای برای کاهش آن آشنا می کنیم.
یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج میتواند رابطه زن و شوهر را به سمت سردی بکشاند وابستگی به خانواده است ، وابستگی به خانواده معمولا در زنان بیشتر از مردان دیده می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وابستگی زن به خانواده بعد از ازدواج منجر به رفت و آمدهای بیش از اندازه به خانه پدری ، عدم دلبستگی به زندگی زناشویی و درنتیجه از بین رفتن صمیمیت در ازدواج می شود.
ویژگی های زنان وابسته به خانواده
زنانی که به خانواده شان وابسته اند معمولا همه ویژگی های مشترکی دارند از جمله:
- نگرانی مداوم از ناراحت شدن خانواده به خاطر کارها و تصمیماتشان
- همیشه قبل از هر تصمیمی خانواده شان را در نظر می گیرند و مراقبند خلاف نظر آن ها عمل نکنند.
- اگر فرد مقابل نظری مخالف خانواده اش داشته باشد ، دچار تنش می شوند.
- عدم توانایی در نه گفتن و توقع داشتن از شوهر برای نه نگفتن به خانواده
- عدم توانایی در تصمیم گیری و نیاز به تایید تصمیمات از طرف خانواده
- حتی اگر حق با شما باشد از خانواده اش دفاع میکند.
- با وجود دیدارهای وقت و بی وقت همچنان دلتنگ خانواده اش است.
- مسئولیت بی مورد در قبال خانواده و درگیری بیش از حد با مشکلات خانواده
نشانه های زنان وابسته به خانواده بعد ازدواج
دلایل وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج
زنان معمولا وابستگی زیادی به پدر و مادرشان دارند و حتی شاید سالها بعد ازدواج نتوانند از مادرشان جدا شوند و اصرار داشته باشند که خانه شان نزدیک به خانه والدینشان باشد.
وابستگی زیاد زن به خانواده بعد ازدواج علت بسیاری از اختلافات و دعوای بین زوجین است.
مشکلات زمانی بیشتر میشود که زن خواسته های شوهرش را در نظر نمی گیرد و خواسته های خودش را به مرد تحمیل میکند. حتی ممکن است باعث بروز مشکلات مالی در ازدواجش شود.
قبل از این که بخواهید فکری برای حل این مشکلات داشته باشید باید به علت ریشه ای وابستگی زن به خانواده بعد از ازدواج پی ببرید :
دایره کوچک ارتباطات
زنانی که حضور اجتماعی کم رنگی دارند معمولا وابستگی شدیدی به خانواده خواهند داشت چرا که نتوانسته اند وابستگی و تعلقاتی با افرادی به جز خانواده ایجاد کنند و همین مساله باعث ایجاد شخصیت وابسته در زن و ایجاد چالش های زیادی بعد از ازدواجش خواهد شد.
نداشتن تجربه مستقل بودن
زنانی که به دلیل تحصیل یا کار تجربه زندگی مستقل دارند تا حدودی وابستگی شان به خانواده مدیریت شده است و میتوانند حتی دور از خانواده زندگی کند. البته از سویی دیگر مستقل شدن یک زن باعث می شود که کمتر تحت سلطه مرد قرار بگیرد و توقع برابری در زندگی بعد از ازدواج داشته باشد و مردانی که خصلت مردسالارانه داشته باشند در زندگی با یک زن مستقل به مشکل خواهند رسید. مردانی که استقلال مالی و شخصیتی زنان را به رسمیت بشناسند نه تنها در کنار یک زن مستقل احساس بهتری خواهند داشت بلکه متوجه می شوند که استقلال شخصیتی همسرشان باعث پیشرفت زندگی زناشویی آنها می شود.
تربیت خانوادگی
سبک تربیتی بعضی خانواده ها به گونه ای است که فرزندان را وابسته به خانواده تربیت می کنند. این فرزندان در تصمیم گیری استقلال ندارند و قدرت استدلال و منطقشان ضعیف است. افرادی که به صورت وابسته تربیت شده اند حتی درباره مسائل خصوصی خود و همسرشان با خانواده به خصوص مادرشان مشورت میکنند و حد و مرزی برای روابط خصوصیشان ندارند. افراد وابسته نمیتوانند مشکلات روابط زناشویی خود را مدیریت کنند و به سختی میتوان تغییرشان داد.
کمبود اعتماد به نفس
زنی که اعتماد به نفس لازم برای همسری را نداشته باشند ، زندگی کنار شوهر برایشان سخت تر از زندگی کنار خانواده است و نمیتوانند از پس مسئولیت های زندگی مشترک بر بیایند به همین دلیل به خاطر ترس از تغییر ، تحقیر یا شکست به خانواده پناه می برند ولی زنی که اعتماد به نفس کافی داشته باشند معمولا از زندگی در مکان های جدید و هیجان یک زندگی جدید استقبال میکند و همیشه خواستار تغییر و تحول است.
نارضایتی از شوهر
گاهی اوقات شوهران از نظر عاطفی یا همراهی در خانه انتظارات زنان را بر آورده نمی کنند و موجب نارضایتی همسرشان از ازدواج می شوند. گاهی اوقات این نارضایتی ممکن است به دلیل تفکرات رمانتیک و تصورات اشتباه از ازدواج برای زنان رخ بدهد. در هر دو صورت سرخوردگی و و دلزدگی از ازدواج زنان را به سمت بیشتر وقت گذراندن با خانواده و وابستگی به آن ها سوق می دهد.
دلایل وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج
روش های کاهش وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج
زن و شوهر باید بدانند که بعد از ازدواج اولویت یکدیگر هستند و اولویت دادن به پدر و مادر صرفا منجر به دور شدن زوجین از یکدیگر و سرد شدن روابطشان خواهد شد. اگر نتوانستید با صحبت و دلیل و منطق یا محبت به همسرتان او را متقاعد کنید که باید اولویت یکدیگر باشید بهتر است از یک زوج درمانگر کمک بگیرید.
داشته رابطه دوستانه و سرشار از محبت با خانواده بسیار عالی است ولی اگر وابستگی به خانواده اگر منجر به اولویت ندادن زوجین به یکدیگر شود یا استقلال ازدواج را از بین ببرد تبدیل به یک معضل خواهد شد.
برای کاهش وابستگی زن به خانواده میتوانید از روش های زیر استفاده کنید :
گفتگوی محترمانه
اگر وابستگی همسرتان باعث ایجاد مشکل در زندگی شده حق دارید از او بخواهید که کمتر خانه را ترک کند و به وظایفش در زندگی مشترک توجه داشته باشد . اگر میخواهید حرفتان بهتر تاثیر داشته باشید باید همراه با عشق و مهربانی به زبان آورده شود نه این که با زور ، دعوا و تحکم همراه باشد هر گونه فشار و تحکمی در این مورد فقط باعث بیشتر شدن مشکلات زندگیتان می شود.
به استقلال همسرتان کمک کنید
گاهی از همسرتان بخواهید تصمیمات را به تنهایی بگیرد به خصوص تصمیم های فوری . او را برای تصمیم گرفتن تشویق کنید تا قدرت استقلال و تصمیم گیری بدون نیاز به دیگران در او زنده شود.
آرامش زندگی را حفظ کنید
متاسفانه اغلب زوجین مهارت گفتگوی موثر را بلند نیستند و با شروع هر بحثی کارشان به دعوا می کشد . در مواردی که با یک زن وابسته به خانواده طرف هستید احتمالا اغلب این درگیری ها به خاطر دخالت اطرافیان در مسائل ازدواجتان پیش خواهد آمد. بنابراین سعی کنید آرامش زندگیتان را حفظ نمایید و با صبوری به خانواده همسرتان بفهمانید که به تنهایی میتوانید از پس زندگیتان بر بیایید. حفظ آرامش میتواند از بروز و شدت گرفتن مشکلات خانوادگی پیشگیری کند.
راههای کاهش وابستگی زن به خانواده بعد ازدواج
همسرتان را تهدید نکنید
متاسفانه برخی از مردان با مشاهده وابستگی همسرشان به خانواده او را به قطع ارتباط با خانواده اش تهدید میکنند که عملا به جای بهتر شدن شرایط منجر به لجبازی و مشکل شدن حل مسئله خواهد شد. همسر شما خودش باید به این نتتیجه برسد که ارتباط کمتر با خانواده به نفع زندگی اش است.
بی احترامی به والدین همسر هیچ کاری به جز وخیم تر شدن شرایط و بیشتر شدن فاصله همسرتان از شما نمی کند. تحقیر والدین یک فرد مانند تحقیر خود آن فرد است . به نظر شما زنی که تحقیر شده باشد میتواند شادی و خوشبختی را به زندگی تان اضافه کند ؟
مقابله به مثل نکنید
اگر شما هم مانند همسرتان بخواهید وابستگی به خانواده را جایگزین بهبود صمیمیت با همسرتان کنید ، به بدتر شدن شرایط دامن زده اید و در واقع نشان میدهید که توانایی مدیریت شرایط را ندارید. مقابله به مثل کردن همیشه کار را بدتر می کند بنابراین از روی لجبازی تصمیم های نابخردانه نگیرید.
تامین نیازهای عاطفی همسر
شاید علت وابستگی همسرتان به خانواده اش عدم ارضای نیازهای عاطفی اش از سمت شما باشد. زنی که به اندازه کافی محبت و توجه از شوهرش دریافت کند ، به طور طبیعی نیازش به توجه دیگران کاهش پیدا خواهد کرد. اگر فکر میکنید علت وابستگی همسرتان به خانواده اش بی توجهی خود شماست ، رفتارتان را اصلاح کنید.
گردآوری : بخش زناشویی بیتوته
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۵۳۹۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وابستگی صندوقهای بازنشستگی به بودجه دولت ناشی از چیست؟
کمک دولت به صندوق های بازنشستگی در یک دهه گذشته روند صعودی داشته به طوری که در سال جاری به رقم بی سابقه ۴۸۳ هزار میلیارد ریال رسید.
به گزارش مشرق، در ایران ۱۷ صندوق بازنشستگی فعال وجود داردکه چهار صندوق اصلی «سازمان تامین اجتماعی»، «صندوق بازنشستگی کشوری»، «صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان، عشایر»، «سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح» و ۱۳ صندوق صنفی و اختصاصی را شامل می شود. بر اساس برآوردهایی که در سال ۱۴۰۱ صورت گرفته است، این صندوقها در مجموع بیش از ۷۴ درصد از جمعیت کشور را پوشش می دهند.
در بین این صندوقها، سازمان تأمین اجتماعی با بیش از ۴۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر افراد (اصلی و تبعی) تحت پوشش در سال۱۴۰۱بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور محسوب می شود که جهت تأمین حقوق و مزایای مستمری بگیران خود هنوز به کمک منابع بودجه نیاز پیدا نکرده است اما در مقابل صندوقهای بازنشستگی کشوری، تأمین اجتماعی نیروهای مسلح(لشکری)، کارکنان فولاد و کارکنان وزارت اطلاعات چهار صندوقی هستند که قادر به تأمین حقوق و مزایای حقوق بگیران خود با تکیه بر منابع داخلی خود نبوده و وابسته به بودجه سالیانه هستند.
سایر صندوقهای بازنشستگی را نیز نمی توان مستقل از بودجه دانست و بیشتر صندوقهای دستگاهی وضعیت مالی مناسبی نداشته و کمبود درآمد آنها از طریق دستگاه مادر (مانند سازمان صداوسیما و...) تأمین میشود. لذا برخی ارقام کمک به صندوقها به صورت شفاف در بودجه عمومی کشور ذکر نمی شود.
بروز بحران در صندوق های بازنشستگی امر پوشیدهای نیست موضوعی که سبب شده در یک دهه گذشته میزان کمک دولت به این صندوق ها رو به افزایش باشد؛ به گونه ای که بررسی میزان حمایت دولت از صندوقهای بازنشستگی در بخش دوم لایحه بودجه ۱۴۰۳ کل کشور نشان دهنده رشد ۳۶.۹ درصدی اعتبارات این بخش نسبت به قانون بودجه سال ۱۴۰۲ است.
اینکه چرا صندوق ها در تامین مالی خود با مشکل روبرو باشند، دلایل متعددی دارد که مهمترین آن کاهش نسبت پشتیبانی، تغییر هرم سنی و جمعیتی کشور و نیز بازنشستگی های پیش از موعد است.
کاهش نسبت پشتیبانی و وضعیت بغرنج صندوقها
یکی از شاخصهای مهم نمایانگر وضعیت ثبات و پایداری صندوقها نسبت پشتیبانی است. این شاخص برابر با نسبت تعداد بیمه شدگان اصلی به تعداد پرونده های مستمری بگیران است و در واقع وضعیت جریان مالی ورودی به جریان مالی خروجی صندوقها را نشان میدهد لذا هر چه این شاخص بزرگتر باشد آن صندوق از نظر درآمد و هزینه در نقطه مطلوبتری قرار دارد به این معنا که به ازای هر مستمری بگیر در صندوق افراد بیمه پرداز بیشتری وجود دارند.
بررسی آمارهای منتشر شده توسط سازمان تأمین اجتماعی نشان میدهد که روند تغییرات این شاخص در دو دهه اخیر برای این سازمان نزولی بوده و مقدار آن تا سال ۱۴۰۱ به حدود ۴ رسیده است. به عبارت دیگر در دو دهه اخیر به صورت مستمر نسبت درآمد حاصل از دریافت حق بیمه به هزینه پرداخت مستمری کاهش یافته است.
همچنین آمارهای منتشر شده از صندوق بازنشستگی کشوری به عنوان دومین صندوق بازنشستگی بزرگ کشور از نظر تعداد افراد تحت پوشش نشان می دهد که شاخص مذکور به عدد ۰.۵۵ در سال ۱۴۰۱ رسیده که کاملا گویای وضعیت بغرنج این صندوق است.
روند ۱۰ ساله نسبت پشتیبانی در صندوق بازنشستگی، کشاورزان روستاییان و عشایر نشان دهنده حرکت سریع آن به سمت وضعیتی نامطلوب است.
سایر صندوقهای بازنشستگی نیز از نسبت پشتیبانی مناسبی برخوردار نبوده و وضعیت مناسبی از نظر مالی ندارند؛ برای مثال طبق آخرین آمارهای در دسترس برای سال ۱۳۹۹ نسبت پشتیبانی صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح ۰.۸۳ و سایر صندوقها ۱.۱۰ است که نشان از وخامت پایداری مالی در این صندوقها دارد.
به نظر میرسد تنها صندوقهای وکلای دادگستری و بازنشستگی کشاورزان روستاییان و عشایر از نسبت پشتیبانی خوبی برخوردار میباشند که روند ۱۰ ساله نسبت مذکور در صندوق بازنشستگی، کشاورزان روستاییان و عشایر نشان دهنده حرکت سریع این صندوق به سمت وضعیتی نامطلوب است.
یکی از مهمترین دلایل بروز وضعیت وخیم نسبت پشتیبانی صندوق را میتوان در تغییر نامتوازن و سریع ترکیب سنی جمعیت به سمت سالمندی بیشتر جستجو کرد بالا بودن نرخ رشد جمعیت در یک دوره (دهه ۱۳۶۰) و کاهش این نرخ در دوره های بعدی باعث شده که به تدریج ترکیب سنی جمعیتی کشور از نظر سنی نامتوازن شود.
بر اساس گزارشهای مرکز آمار کشور در آبان ماه سال ۱۳۶۵ جمعیت سالمندان و میانسالان (۳۰سال و بیشتر) کشور ۲۸ درصد کل جمعیت بوده در حالی که در آبان ماه سال ۱۳۹۵ سهم جمعیت مذکور به حدود ۵۱ درصد از جمعیت کل کشور رسیده است. این عدد در سال ۱۴۰۰ به میزان ۵۷ درصد جمعیت کشور پیش بینی میشود. همچنین متوسط سنی جمعیت کشور از ۲۱.۷ در سال ۱۳۶۵ به ۳۱.۱ در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
تغییرات جمعیتی با توجه به فقدان یک نظام تأمین اجتماعی چند لایه منسجم و کارآمد و نیز ساختار مالی صندوق های بازنشستگی در ایران که از نوع نظام تعادل منابع مصارف ۲ (PAYG) هستند باعث شده تا به صورت مستقیم و خیلی سریع بر صندوق های بازنشستگی آثار سوء خود را نشان دهد.
تحولات جمعیتی و عدم واکنش مناسب نسبت به آن
یکی از موارد مهم تأثیر گذار بر پایداری صندوقهای بازنشستگی سن بازنشستگی و فاصله آن با امید به زندگی است که مدت زمان بهرهمندی از مزایا و مستمری بازنشستگی را نشان میدهد با وجود افزایش پیوسته امید به زندگی در کشور طی چند دهه گذشته نه تنها سن بازنشستگی با امید به زندگی تعدیل نشده بلکه شکاف سن برقراری بازنشستگی و امید به زندگی به طور قابل توجه ای نیز افزایش یافته است و به همین خاطر دولت و مجلس شورای اسلامی در برنامه هفتم پیشرفت اقدام به افزایش سن و سابقه لازم جهت احراز شرایط بازنشستگی در صندوقهای بازنشستگی کردند.
با این حال بازنشستگیهای پیش از موعد را که به واسطه قوانین مختلف تکلیف شده اند هنوز میتوان یکی از اصلی ترین دلایل این شکاف محسوب کرد خروج زودهنگام در برخی رسته های بیمهای باعث میشود تا ضمن کاهش دوران بیمه پردازی سنوات دریافت مستمری نیز افزایش یابد که در نتیجه آن بار مالی قابل توجهی به صندوق های بازنشستگی تحمیل میشود.
افرادی که دوره تحصیلی آنان جزو سوابق خدمتشان محسوب میشوند بخش دیگری از گروههای باسن بازنشستگی پایین را تشکیل میدهند.
وضعیت نامناسب سرمایهگذاری منابع صندوقها
با رشد مصارف صندوقهای بیمهگر نسبت به منابع نقدی این صندوقها عملاً امکان سرمایهگذاری برای اغلب این صندوقها وجود ندارد. همچنین شرایط اقتصاد کلانی نامناسب از جمله تورمهای بالا و به تبع آن بازدهی حقیقی اندک داراییهای صندوقها عدم وصول به هنگام دولت به تعهدات خود در قبال سازمان تأمین اجتماعی، فقدان شفافیت کافی و نیز ضعف های مدیریتی و ساختاری در زمینه سرمایه گذاری در بسیاری از صندوقها وضعیت مطلوبی را ایجاد نکرده است.
تحمیل طرحها و قوانین مغایر با اصول بیمهای را می توان عامل دیگری برشمرد زیرا در طی چند دهه گذشته طرحها و قوانین متعددی در حوزه صندوقهای بازنشستگی و بیمههای اجتماعی وضع شده که برخی از آنها مغایر با اصول بیمهای بوده است.
تعدد و تنوع این قوانین باعث شده است تا این عامل نیز یکی از علل مهم وضعیت نامساعد پایداری مالی صندوقهای بازنشستگی شود زیرا این طرحها و قوانین متعدد افزایش تعهدات این صندوق ها از یک سو و از سوی دیگر کاهش منابع آنها را به دنبال داشتهاند. از طرف دیگر عمل نکردن صحیح دولت به تعهدات خود در قبال این قوانین و طرحهای عمدتاً با ماهیت حمایتی باعث شده تا صندوقها از اصول بیمهای از جمله حفظ ثبات و پایداری مالی دور شوند.
این خلط بین سیاستهای حمایتی با سیاستهای بیمه ای که منابع آن حاصل مشارکت افراد است نوعی بی عدالتی در حق مشارکت کنندگان را نیز به دنبال دارد در حالی که همان طور که از سیاستهای کلی تأمین اجتماعی نیز برداشت میشود، در یک نظام تأمین اجتماعی چندلایه طرح های حمایتی از طرح های بیمه ای مبتنی بر مشارکت از هم تفکیک میشوند. برخی از این قوانین و طرح ها که عمدتاً به دلیل عدم تأمین مالی مغایر با اصول بیمه ای بوده و با اهداف اجتماعی و گاهی سیاسی و اغلب با کارکردهای حمایتی پیاده سازی شده اند.
از جمله این طرحها میتوان به معافیت بیمهای برخی کارگاههای تا حداکثر ۵ نفر کارگر، طرح های متعدد بازنشستگی پیش از موعد نظیر بازنشستگی پیش از موعد ماده ۱۰ قانون نوسازی صنایع کشور، بازنشستگی های پیش از موعد کارکنان دولت، بازنشستگی های پیش از موعد مشاغل سخت و زیا نآور و متناسب سازی حقوق بازنشستگان بدون در نظر گرفتن تأمین مالی صحیح در برخی ادوار، بیمه های حمایتی برخی اقشار با اتکا به درآمدهای ناپایدار و....است.
از این رو کارشناسان معتقدند در یک شیوه مقید به اصول بیمهای، لازم است تا دولت بار مالی برآوردی هر کدام از طرح ها و بدهیهای ناشی از قوانین و مقررات حمایتی تحمیل شده به سازمان تأمین اجتماعی را به تفکیک به صورت شفاف برآورد و در لایحه بودجه منظورکند تا هزینه سیاستهای حمایتی از منابع حاصل از مشارکت سازمان بیمه گر تأمین نشود.
منبع: ایرنا